انواع هوش های انسان
مسیر موفقیت و خوشبختی هر فرد، مثل اثرانگشتش منحصربهفرده. متاسفانه سیستم آموزشی کشور ما به گونهای طراحی شده، که فقط نمایانگر بخش کوچکی از هوش ها، تواناییها و استعدادهای افراده. در سالهای اخیر، دانشمندان بسیاری از جمله هاوارد گاردنر، تحقیقات وسیعی در زمینهی انواع هوشها انجام دادن. نتایج این تحقیقات نشون میده که انسان دارای مجموعهای از انواع هوشهاست. هرکدوم از این هوشها سبب عملکرد بهتر فرد در یک زمینهی خاص خواهند شد. از جمله انواع هوشها میشه به موارد زیر اشاره کرد:
- کلامی/زبانی
- ریاضی/منطقی
- بدنی/جنبشی
- موسیقیایی
- بصری/فضایی
- بینفردی
- درونفردی
- طبیعتگرا
این دستهبندی، فقط به این موارد ختم نمیشه. دانشمندان و متخصصان مختلف، بر این باورند که این دستهبندی، تمام هوشهای انسان رو پوشش نمیده. با گذشتِ زمان تعداد بیشتری از انواع هوشها به دستهبندی اضافه میشه. در سالهای اخیر هوش معنوی، هوش سیستمی و … نیز به این لیست اضافهشدن. این موضوع، گسترهی تواناییهای افراد رو به خوبی نشون میده. هر فردی حداقل در دو یا سه مورد از این هوشها، در سطح بالایی قرار داره و می تونه در اون زمینه ها، به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنه.
.
کشف هوش ها و استعدادها در سیستم آموزشی کشور
قسمتِ غمانگیز ماجرا زمانی آغاز میشه که نگاهی به سیستم آموزشی کشورمون بندازیم. سوال اینجاست که در این سیستم آموزشی، چه تعداد از این هوشها امکان شکوفایی دارند؟! و سوال دوم اینکه چند درصد از دانشآموزان، از سطح بالایی در این چند هوشی که امکان شکوفایی در سیستم آموزشی ما رو دارن، برخوردار هستند؟! پاسخ به این سوالات کار دشواری نیست. در سیستم آموزشی کشور ما، تنها یک یا دو مورد از انواع مختلف هوشها مجالِ عرضاندام دارن. هوش ریاضی و تا حدودی شاید هوش کلامی! البته اگه از هفتهای یک جلسه کلاس هنر که معمولاً معلمای پرورشی زحمتش رو میکشیدن، فاکتور بگیریم! کاملا بدیهیه که تعداد افرادی که با ریاضی و یا سایر درسها مشکل دارن، تعدادشون بسیار بیشتر از افرادیه که در این درسها قوی هستند.
این موضوع به این معناست که اگه بتهوون، کریستیانو رونالدو، برد پیت، نلسون ماندلا، ون گوک و صدها نابغهی دیگه، دوران بچگی خودشون رو در همچین سیستم آموزشی میگذروندن، چیز عجیبی نبود اگه اونا رو بیاستعداد و حتی احمق (آوردن این کلمه کنار این اسما برام سخت بود، ولی برای بیان عمق فاجعه راهی نداشتم!) خطاب می کردن! و حالا اصلیترین سوال اینه که ما در سیستم آموزشیمون هرسال چه تعداد نابغه رو با برچسب هایی مثل: احمق، کندذهن، بیعرضه و … به تباهی میکشونیم؟! این اتفاق تا چه اندازه برای فرد و کشور، گرون تموم میشه؟!
لازمه كه براي شناخت بهتر خودمون، استعدادها و توانايي هامون، تفكر و تحقيق بيشتري بكنيم. قبل از اينكه چشم بسته وارد مسيري بشيم كه تناسبي با ما و ویژگی هامون نداره، باید زمان و انرژی کافی برای یافتن مسیر منحصربه فرد زندگیمون صرف کنیم. اینجوری حالمون بهتر خواهد بود!
.
کتاب شغل مورد علاقه نوشته ی آلن دوباتن میتونه در یافتن مسیر درست زندگی بسیار کمکمون کنه.